ولایت فقیه

  

 


زندگى در دنياى امروز, زندگى در مدرسه است و سعادت و شقاوت هر انسانى به اراده همان انسان رقم مى خورد.
اگر بخواهيد عزيز و سربلند باشيد بايد از سرمايه هاى عمر و استعدادهاى جوانى استفاده كنيد و با اراده و عزم راسخ خود به طرف علم و عمل وكسب دانش و بينش حركت نماييد.
امام خمينى (قدس سره ).

مقدمه

جوان براى درك بهتر خود و نيز آشنايى با محيط پيرامون خويش , نياز به راهنمايى و آگاهى دارد.
او همواره در حال رشد و نمو است و رشد جسمى اش بطور طبيعى , همراه باحالتها و هيجانهاى روحى و عاطفى است .
جسم جوان به شكل غير ارادى به رشد خود ادامه مى دهد و رشد روحى و روانى وى در ارتباط مستقيم و متقابل با جسم اوست .
هنگامى جريان رشد, حالت طبيعى به خود مى گيرد, كه او از نظر فكرى و اعتقادى در جهت صحيح و در مسير طبيعى برنامه هاى تكاملى نظام آفرينش قرار گيرد.
بنابراين , جوان براى رشد روانى و سازندگى خود, نيازمند هدايت و راهنمايى مربيان صالح و خيرانديش است .
از طرفى او نيازمند به فكر كردن درباره خود و رفتار و اعمال و عكس العملهاى خويش در محيط زندگى است .
او بايد چگونه زيستن را بياموزد, بخصوص زمانى كه به هويت خود پى مى برد و كم كم خودش را پيدا مى كند كه من كيستم و در كجا هستم و چگونه بايد باشم .
او بايد پاسخ اين سوالها را بيابد تا بتواند در مسير زندگى خود سنجيده گام بردارد و به آينده اى مطمئن و سعادتمند دست يابد.
يكى از روان پزشكان
 ((1))
مى گويد: من در تحقيقات فراوانى كه درباره علت ناراحتيهاى اشخاص انجام داده ام , به اين نتيجه رسيده ام كه اين افراد,دردوران كودكى و جوانى , چگونه زيستن را بخوبى فرا نگرفته اند و به اندازه كافى راهنمايى نشده اند.
بسيارى از آنان در حال حاضر, خود, پدر يا مادر هستند و داراى فرزندانى نيز مى باشند.
آنها بدون اين كه خودشان بخواهند و يا بدانند, ناراحتيهاى روحى و روانى خود را به فرزندان منتقل مى كنند.
جوان به علت اين كه سنش كم است و كمتر از بزرگسالان گرفتار ناملايمات زندگى شده , داراى ذهنى خام و عارى از تجربه است .
او كمتر از بزرگترها سرد و گرم روزگار را چشيده و با مشكلها و دشواريهاى كمترى در زندگى رو به رو گرديده است .
ذهن پاك و ساده اش چندان فرصت انحراف و آلودگى پيدا نكرده و ازطرفى چون به دوران كودكى نزديك است , بهتر از افراد مسن , مى تواندخاطره ها و حوادث دوران كودكى خود را به ياد بياورد و علت بعضى از احساسها و رفتار خود را بفهمد تا در نتيجه , هرگاه رفتار ناپسندى از خودمشاهده كرد, به آسانى آن را علت يابى كرده و اصلاح نمايد.
جوان , هنوز قسمت بيشتر عمر خود را در پيش رو دارد.
او با شناخت بهتر خود, مى تواند از بروز واكنشهاى نابهنجار در برابر پيشامدهاى زندگى در آينده , جلوگيرى نمايد.
فصل اول .


ادامه مطلب

+نوشته شده در جمعه 18 اسفند 1398برچسب:,ساعت20:6توسط یا علی | |

  

 


زندگى در دنياى امروز, زندگى در مدرسه است و سعادت و شقاوت هر انسانى به اراده همان انسان رقم مى خورد.
اگر بخواهيد عزيز و سربلند باشيد بايد از سرمايه هاى عمر و استعدادهاى جوانى استفاده كنيد و با اراده و عزم راسخ خود به طرف علم و عمل وكسب دانش و بينش حركت نماييد.
امام خمينى (قدس سره ).

مقدمه

جوان براى درك بهتر خود و نيز آشنايى با محيط پيرامون خويش , نياز به راهنمايى و آگاهى دارد.
او همواره در حال رشد و نمو است و رشد جسمى اش بطور طبيعى , همراه باحالتها و هيجانهاى روحى و عاطفى است .
جسم جوان به شكل غير ارادى به رشد خود ادامه مى دهد و رشد روحى و روانى وى در ارتباط مستقيم و متقابل با جسم اوست .
هنگامى جريان رشد, حالت طبيعى به خود مى گيرد, كه او از نظر فكرى و اعتقادى در جهت صحيح و در مسير طبيعى برنامه هاى تكاملى نظام آفرينش قرار گيرد.
بنابراين , جوان براى رشد روانى و سازندگى خود, نيازمند هدايت و راهنمايى مربيان صالح و خيرانديش است .
از طرفى او نيازمند به فكر كردن درباره خود و رفتار و اعمال و عكس العملهاى خويش در محيط زندگى است .
او بايد چگونه زيستن را بياموزد, بخصوص زمانى كه به هويت خود پى مى برد و كم كم خودش را پيدا مى كند كه من كيستم و در كجا هستم و چگونه بايد باشم .
او بايد پاسخ اين سوالها را بيابد تا بتواند در مسير زندگى خود سنجيده گام بردارد و به آينده اى مطمئن و سعادتمند دست يابد.
يكى از روان پزشكان
 ((1))
مى گويد: من در تحقيقات فراوانى كه درباره علت ناراحتيهاى اشخاص انجام داده ام , به اين نتيجه رسيده ام كه اين افراد,دردوران كودكى و جوانى , چگونه زيستن را بخوبى فرا نگرفته اند و به اندازه كافى راهنمايى نشده اند.
بسيارى از آنان در حال حاضر, خود, پدر يا مادر هستند و داراى فرزندانى نيز مى باشند.
آنها بدون اين كه خودشان بخواهند و يا بدانند, ناراحتيهاى روحى و روانى خود را به فرزندان منتقل مى كنند.
جوان به علت اين كه سنش كم است و كمتر از بزرگسالان گرفتار ناملايمات زندگى شده , داراى ذهنى خام و عارى از تجربه است .
او كمتر از بزرگترها سرد و گرم روزگار را چشيده و با مشكلها و دشواريهاى كمترى در زندگى رو به رو گرديده است .
ذهن پاك و ساده اش چندان فرصت انحراف و آلودگى پيدا نكرده و ازطرفى چون به دوران كودكى نزديك است , بهتر از افراد مسن , مى تواندخاطره ها و حوادث دوران كودكى خود را به ياد بياورد و علت بعضى از احساسها و رفتار خود را بفهمد تا در نتيجه , هرگاه رفتار ناپسندى از خودمشاهده كرد, به آسانى آن را علت يابى كرده و اصلاح نمايد.
جوان , هنوز قسمت بيشتر عمر خود را در پيش رو دارد.
او با شناخت بهتر خود, مى تواند از بروز واكنشهاى نابهنجار در برابر پيشامدهاى زندگى در آينده , جلوگيرى نمايد.
فصل اول .


ادامه مطلب

+نوشته شده در جمعه 9 دی 1398برچسب:,ساعت12:26توسط یا علی | |

 جوانان از سرمایه‌های عظیم هر ملت‌اند که می‌توانند نقش مهمی در پیشرفت یا انحطاط جامعه‌ی خویش ایفا نمایند و این امر بستگی به نوع هدایت و تربیت آنان دارد. تربیت صحیح آنان نیز خود در سایه‌ی شناخت دقیق و همه جانبه‌ی ابعاد وجودیشان میسّر خواهد بود. نوشتار حاضر سعی دارد به بیان برخی از ویژگی‌های این دوران پرداخته و در ضمن آن راهکارهای مناسب تربیتی را ارایه نماید.

 

جوانی یکی از مهم‌ترین ادوار زندگی انسان است که در هر علمی تعریف مخصوص به خود دارد. از دیدگاه روان‌شناسی رشد، افرادی را که در سنین بین 18 تا 25 سال قرار دارند، جوان می‌نامند. البته در تعیین محدوده‌ی سن جوانی بین روان‌شناسان، اختلاف نظر وجود دارد. برخی سنین بین 25 13 و عده‌ای نیز 40 ‌20 سالگی و یا 25 18 را سن جوانی می‌دانند. ([1]) در هر حال، در این نوشتار، همان محدوده‌ی سنی بین 25 18 سال مورد نظر است.

تربیت عبارت است از هر عمل یا فعالیتی که اثر سازنده بر روی جسم و روح و شخصیت و شایستگی مادی و معنوی فرد داشته باشد. ([2]) به عبارت روشن‌تر، واقعیت تربیت پس از شناخت شایستگی‌ها، فراهم ساختن زمینه برای تکامل و پیشرفت همه جانبه‌ی موجودی است که قابلیت رشد و نمو را دارد، تا هر نوع کمالی که به طور قوه‌ی نامریی در آن هست، به مرحله‌ی بروز برسد. ([3])

دوران جوانی از مهم‌ترین و در عین حال پچیده‌ترین مراحل حیات است به گونه‌ای که هنوز هیچ یک از متخصصان امر تعلیم و تربیت، ادعای دستیابی به همه‌ی مسایل و اسرار این مرحله را ندارد. تنوع احوال، دگرگونی‌های دم به دم رفتار، خواسته‌ها، موضع‌گیری‌ها، حساسیت‌ها و عاطفی بودن‌ها و ... موجب گردیده که روان‌شناسان ناگزیر این مرحله از حیات را مرحله‌ی بحرانی معرفی کنند. از طرفی این دوران با توجه به قدرت و نیروی جوان، فرصتی بزرگ و طلایی و بلکه از بزرگ‌ترین فرصت‌ها و نعمت‌های خداوندی است که در سایه‌ی تربیت صحیح می‌تواند خیر و سعادت جوان و جامعه را تأمین کند. ([4])

روان‌شناسان ویژگی های متعددی را برای این دوران بر شمرده‌اند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:


ادامه مطلب

+نوشته شده در جمعه 9 دی 1398برچسب:,ساعت12:23توسط یا علی | |

 

بسم الله الرحمن الرحيم


و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين


ماهها و مى توان گفت:سالهاست مى خواهم قلم بردارم و صفحه هايى پيرامون زندگانى امير مؤمنان على(ع)بنگارم.هر بار كه خود را آماده مى كنمندايى از درونم مى شنوم:«آهسته باش !چه گستاخى!مى خواهى در اين ميدان پهناور درآيى و بضاعت اندك خود را بنمايى؟نمى دانى مهتاب به گز پيمودن است و دريا را با مشت تهى نمودن.در ميا!كه عرصه سيمرغ نه جولانگه تو است.»از خود پوزش مى خواهم و قلم را به يك سو مى نهم.ديرى نمى گذرد كه ديگر بار شوقعنان مى گسلاند و بى خواست من مرا مى راندكه آخر از مورچه و ران ملخ و پيشگاه سليمان يادگير .مگر نمى دانى در آستانه بزرگان از هر كس به اندازه توان او چشم مى دارند؟«خدايا!چه بايد كرد؟»سرانجام به خود گفتم درست است كه پرداختن به چنين كار در توان تو نيستاما به خود منگر كه بضاعتت چيستبنگر كه سخن درباره كيست.او دستگير ناتوانان است و ياور درماندگان .از لطف خدا و سخن شاه اوليا مدد خواه!


شايد آن سان كه در نهج البلاغه به گفته خود عنايتش بود و در ترجمه ياريت نمودلطف از تو دريغ ندارد و موفقت گرداندتا هديه اى به دوستانش تقديم كنى و بكوش تا آنجا كه مى توانى از فرموده هاى او به پارسى برگردانى و على از زبان على بشناسانى.اين بار آماده گشتم و اين صفحه ها را نوشتم و كتاب را به شيفتگان على(ع)تقديم مى كنم.در خواندن آن به نارسائى نوشته من ننگرندعظمت مقام على را در نظر آورند و به هر حال اين ضعيف را از دعاى خير فراموش نكنند.


و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته


ادامه مطلب

+نوشته شده در جمعه 9 دی 1398برچسب:,ساعت12:21توسط یا علی | |

 آبشارشاه‌لولاک

 

 

نام آبشاری دائمی است در نزدیکی شهر چرمهین از شهرستان لنجان در استان اصفهان

در ۳۲ درجه، ۱۷ دقیقه، ۵۶ ثانیه شمالی و ۵۱ درجه، ۹دقیقه و ۱۰ ثانیه شرقی قرار دارد. محل آبشار شاه‌لولاک روی نقشه نامه ویکی مشخص استاین آبشار در فاصله پنج کیلومتری جنوب شهر چرمهین قرار دارد. راه دسترسی آن منحصرا از شهر چرمهین می‌گذرد. بدینگونه در جاده اصفهان به شهرکرددر محل چهار راه شهر باغ بهادران باید به سمت چپ تا چرمهین، و از راه جاده کمربندی تا میدان شهرداری چرمهین و از آنجا در بلوار آبشار تا آبشار شاه‌لولاک برویم.

ارتفاع آبشار شاه‌لولاک هفتاد متر است. در بهار شعبه‌ای دیگر از آبشار شاه‌لولاک شروع به جریان می‌کند که ارتفاع آن نزدیک به نود متر است و آبی خروشان و فصلی دارد و نزد مردم محلی به آبشار هولوکی معروف است. در اطراف آبشار تعداد زیادی آب چکان نیز دیده می‌شود. منحصر بفرد بودن آبشار شاه‌لولاک ازاین جهت است که بصورت چشمه پر آب و خروشان از قلب دیواره مرتفع کوه با شیب منفی سرچشمه می‌گیرد در حالی که اغلب آبشارهای ایران بصورت جوی روان از روی سطح سرازیر می‌گردند.

 

 

 


ادامه مطلب

+نوشته شده در جمعه 9 دی 1398برچسب:,ساعت12:18توسط یا علی | |

  همچو يحيي گر نهي در سر طبق 
مي شود عريان به چشمت سر حق 
شيعه يعني عشقبازي با خدا 
يك نيستان تكنوازي با خدا 
شيعه يعني هفت خطي در جنون 
شيعه طوفان مي كند در كاف و نون 
شيعه يعني تندر آتش فروز 
شيعه يعني زاهد شب شير روز 
شيعيه يعني شير يعني شير مرد 
شيعه يعني تيغ عريان در نبرد 
شيعه يعني تيغ، تيغ موشكاف 
شيعه يعني ذوالفقار بي غلاف 
شيعه يعني سابقون السابقون 
شيعه يعني يك تپش عصيان و خون 
شيعه بايد آبها را گِل كند 

خط سوم را به خون كامل كند 

خط سوم خط سرخ اولياست 

كربلا بارزترين منظور ماست 
شيعه يعني بازتاب آسمان 
بر سر ني جلوه رنگين كمان 
يا حسين پرچم زلفت رها در باد شد 
وز شميمش كربلا ايجاد شد 
آنچه شرح حال خويشان تو بود 
تاب گيسوي پريشان تو بود 
مي سزد ني نكته پردازي كند 
در نيستان آتش اندازي كند 
صبر كن ني از نفس افتاده است 
ناله بر دوش جرس افتاده است 
كاروان بي مير و بي پشت و پناه 
در غل و زنجير مي افتد به راه 
مي رود منزل به منزل در كوير 
تا بگويد سر بيعت با غدير 
شيعه يعني انتزاج نار و نور 
شيعه يعني رأس خونين در تنور 
شيعه يعني هفت وادي اضطراب 
شيعه يعني تشنگي در شط آب 
شيعه يعني دعبل چشم انتظار 
مي كشد بر دوش خود چهل سال دار 
شيعه بايد همچو اشعار كميت 
سر نهد برخاك پاي اهل بيت 
ياكه فرزق وار در پيش هشام 
ترك جان گويد به تصديق امام 
مادر موسي كه خود اهل بلاست 
جرعه نوش از باده جام بلاست 
در تب پژوانگ بانگ الرحيل 
مي نهد فرزند بر دامان نيل 
نيل هم خود شيعه مولاي ماست 
اكبر اوييم و او ليلاي ماست 
اين سخن كوتاه كردم والسلام

+نوشته شده در جمعه 9 دی 1398برچسب:,ساعت12:16توسط یا علی | |

 در تاریخ ماندگار شد

 


روزهاى سال، به طور طبيعى و به خودى خود همه مثل همند؛ اين انسانها هستند، اين اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست كه يك روزى را از ميان روزهاى ديگر برميكشد و آن را مشخص ميكند، متمايز ميكند، متفاوت ميكند و مثل يك پرچمى نگه ميدارد تا راهنماى ديگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فى نفسه با روزهاى ديگر فرقى ندارد؛ اين حسين بن على (عليه السّلام) است كه به اين روز جان ميدهد، معنا ميدهد، او را تا عرش بالا ميبرد؛ اين مجاهدتهاى ياران حسين بن على (عليه السّلام) است كه به اين روز، اين خطورت و اهميت را ميبخشد.

 


 


ادامه مطلب

+نوشته شده در یک شنبه 9 دی 1398برچسب:,ساعت11:56توسط یا علی | |

 

 

هوا آشفته بود و شهر مجنون 
زمين سر در گريبان، چشم پر خون


حماسه مي‌خروشيد از گلوشان 
ز رگ‌ها خون غيرت سخت جوشان


كه عاشورا كسي رقصيده؟ او كيست؟ 
چه كس با شاه دين جنگيده؟ كوفيست؟!


از اين غم شهر گويا پر ز شير است 
دی از گرماي اين دل‌ها چو تير است

 


همه عمارگون، آماده، هوشيار 
تمام شهر بيدارند، بيدار


كسي حرمت شكن آشوب كرده 
شغالی بيشه را مخروب كرده


الا اي فتنه گر، شيطان، حرامی! 
ميان بيشه‌ی شيران خرامی؟!


شما، اي جمله عالم گوش داريد 
كلام آوازه‌ی بر گوش داريد


به ايران، رهبری فرزانه داريم 
اشارت او كند جان مي‌سپاريم


الا اي فتنه‌گر، ما مرد جنگيم 
براي رجمت اي ابليس، سنگيم


چو شمشير آخته، در دست اوييم! 
بميريد از حسد، سر مست اوييم

ابابيليم اگر بر فيل‌هاييد 
چو ريگي نرم آخر زير پاييد

9 دي سيل مردم باز جوشيد 
تمام سينه‌ها آخر خروشيد


خس و خاشاك را از شهر راندند 
سران فتنه زير پاي ماندند


ولي حرفيست بي پيرايه‌اي دوست 
كه اين حرف از زبان يار حق گوست


"بصيرت " ياب، بيدارست دشمن 
ز حقد و كينه تبدار است دشمن


صف آراييست! اما در غبار است 
ميان فتنه ره دشوار و تار است


چراغ راه ما را جز وليّ نيست 
كسي رهبر به جز "سيد علي " نيست

 

+نوشته شده در یک شنبه 9 دی 1398برچسب:,ساعت11:38توسط یا علی | |

 


ساقي امشب باده از بالا بريز 
باده از خم خانه مولا بريز 
باده اي بيرنگ و آتشگون بده 
زانكه دوشم داده اي افزون بده 
اي انيس خلوت شبهاي من 
مي چكد نام تو از لبهاي من 
محو كن در باده ات جام مرا 
كربلايي كن سرانجام مرا 
يا علي درويش و صوفي نيستم 
فاش مي گويم كه كوفي نيستم 
ليك مي دانم كه جز داندان تو 
هيچ دندان لب نزد بر نان جو 
يا علي لعل عقيقي جز تو نيست 
هيچ درويشي حقيقي جز تو نيست 


ادامه مطلب

+نوشته شده در شنبه 9 دی 1398برچسب:,ساعت8:12توسط یا علی | |

 

 

 

 

بصيرت مركب رهوار عبور از فتنه

 

سياسيبصيرتفتنه 
دفتر پژوهش و بررسيهاي خبري-رضا گرمابدري:صرف قرار داشتن در جمع خواص و برخورداري از بصيرت نمي‌تواند ملاك و نشانه درستي راه و مواضع باشد، خواص اهل بصيرتي مي‌توانند در فتنه‌ها منجي و هدايتگر باشند كه دچار خودفريبي و انجام عمل خلاف بصيرت خود نشوند.

اشاره: 
انسان‌ها در دوران حيات فردي و اجتماعي : سياسي به كرات تصميم‌گيري مي كنند و براساس هر تصميمي اقدام مي‌كنند و گاهي هم ناچارند براساس يك تصميم دست به انتخاب بزنند. شايد در بيشتر اوقات محور تصميم، اقدام و انتخاب منافع دنيوي افراد باشد، اما اين اصل هميشگي نيست و چه بسا انسان ناگزير به اتخاذ تصميم، اقدام و انتخابي باشد كه محور آن فراتر و ارزشمندتر از منافع دنيوي است. اگر انسان در بازه‌اي از زندگي خود در معرض چنين صحنه‌اي قرار گيرد قاعدتا نتيجه عملي كه به آن روي مي‌آورد بدون لحاظ كردن مثبت و منفي و يا خوب و بد و يا صحيح و غلط بودن آن ماندگار خواهد بود و آثاري را به دنبال خواهد داشت. طبيعتا عمل انجام شده به هر ميزان مهم و تعيين‌كننده باشد از آثار و تبعات گسترده تري برخوردار خواهد بود. آنچه كه عمل در حوزه فردي را با عمل در حوزه عمومي و عمل در حوزه عمومي را با عمل تاريخي در حوزه عمومي متفاوت مي‌كند، ارزش، جايگاه و نحوه عمل است كه حتما آثار آن در نتيجه عمل منعكس خواهد شد. با توجه به آنچه ذكر شد عمل تاريخي در حوزه عمومي يك حركت ويژه است كه نبايد براي انجام آن رفتاري ساده لوحانه داشت. به روايت تاريخ يكي از مواقعي كه انسان تاريخي وارد دوره عمل تاريخي در حوزه عمومي مي‌شود آنجاست كه حوادث پرمخاطره رخ مي‌دهد. باز بنا به شهادت تاريخ هميشه در پشت صحنه حوادث پرمخاطره كساني قرار دارند كه شرايط موجود را در خلاف اميال و آرزوهاي خود مي‌بينند. به زعم آنها شرايط موجود به آنها اجازه جولان و نزديك شدن به خواسته‌هاي شان كه يا مغاير با نظر جمعيت معاصرشان است و يا اينكه صلاحيت و شايستگي رسيدن به آن خواسته را ندارند و يا اينكه از راه خلاف در پي كامياب شدن هستند را نمي‌دهد، از اين رو زيركانه با آن به ستيز برمي خيزند. چنانچه اين دسته از افراد براي رسيدن به هدف به آشوب روي آورند و در اين آشوب طلبي با تظاهر به پايبندي به ارزش‌هاي مشترك از آنها استفاده ابزاري كنند فتنه متولد مي‌شود.

بررسي رخدادهاي پس از انتخابات رياست جمهوري دهم در ايران نشان مي‌دهد كه ايران به محض ورود به بحث انتخابات وارد فضاي فتنه انگيز شد. در گذشته ملت‌هايي كه درگير فتنه شده‌اند يا در چنگال فتنه گرفتار شدند و هستي شان به باد فنا رفت و يا اينكه توانستند فتنه را به بند بكشند و به راه خود ادامه دهند، آنهايي كه بر فتنه غالب شدند از اصول و برنامه‌هاي مشخصي تبعيت كردند و راه را براي عبور همراه با سلامت ديگران از صحنه فتنه باز نگه داشتند. شناخت اين مسئله مي‌تواند كمك شاياني به عبور از فتنه موجود كند. پرچمدار عبور موفق از ميدان فتنه بصيرت است كه در كنار بررسي رفتار خواص و مجهز شدن به آن مي‌تواند دشمن فتنه گر را بر زمين زند.

فتنه 
از پيامبر سوال كردم: -يا رسول الله (ص) فتنه چيست و به چه معناست؟ فرمود مثلا مردم رشوه مي‌گيرند و اسم آن را هديه مي‌گذارند... گفتم از نظر اجتماعي به چه معناست؟ فرمود: فتنه وقتي است كه حقيقت دچار ابهام شده باشد. مثلا تو با دشمناني كه من با آنها بر سر تنزيل قرآن جنگيدم، بر سر تاويل قرآن مي‌جنگي. چون آنها مسلمان شده‌اند و قرآن را قبول دارند اما آن را به نفع خودشان تاويل مي‌كنند.> 
در انتخابات رياست جمهوري دهم حقيقت اين بود كه انتخابات قانوني و صحيح برگزار شد، اما فتنه گرها با ترويج دروغي به نام -تقلب> به روي چهره حقيقت خاك پاشيدند تا حقيقت به وضوح ديده نشود و آن را دچار ابهام كردند.

موسوي با مصاحبه پيش هنگام و قبل از شروع و اتمام شمارش آرا خودش را پيروز انتخابات معرفي كرد تا حقيقت بيشتر در ابهام فرو رود. اين روشي بود براي مخدوش كردن حقيقت كه پيشتر استكبار جهاني آن را در چند كشور ديگر آزموده بود.

به فرموده حضرت امير (ع) -اگر باطل از آميختگي با حق، خالص مي‌شد، طالب حقيقت سرگشته نمي‌گشت.> اما اختلاط حق و باطل فتنه ساز مي‌شود. -فهنالك يستولي الشيطان علي اوليائه؟ آنجاست كه شيطان بر دوستانش غلبه پيدا مي كند.> 
و -وينجواالذين سبقت لهم من الله الحسني؟ كساني كه مشمول لطف خداوند شده اند نجات مي‌يابند.> 
حضرت امير (ع) در خصوص پيچيدگي و نامحسوس و مخرب بودن فتنه مي‌فرمايد: - فتنه در شكل حق روي مي‌آورد و هنگامي كه پشت مي‌كند، با خبر مي‌سازد. در حال آمدن ناشناخته است و به گاه رفتن شناخته مي‌شود. مانند گردبادها به بعضي شهرها اصابت مي‌كند و از بعضي مي‌گذرد.> از فرمايش حضرت امير (ع) مشخص مي‌شود كه -فتنه> پديده بسيار خطرناكي است كه به سبب ناپيدا بودن در زمان پديدار شدن برخورد با آن بسيار سخت است و قادر است هدف‌گذاري شده هجمه بياورد و فقط نقاط هدف را ويران كند. فتنه‌اي كه انتخابات ايران را در بر گرفت نيز همين گونه بود هنگامي كه در آستانه انتخابات در شرف تكوين بود كسي گمان نمي‌برد كه نشانه‌هاي مشهود علائم فتنه‌اي است كه در راه است. از بين ده‌ها هدفي كه مي‌توانست مورد هجمه قرار دهد اهداف انتخاب شده را مورد هجوم قرار داد.

حضرت امير (ع) ريشه‌هاي فتنه را اين چنين بيان مي‌فرمايد: -انمابدء وقوع الفتن، اهواء تتبع و احكام تبتدع يخالف فيها كتاب الله و يتولي عليها رجال رجالا علي غير دين؟ به درستي كه شروع هر فتنه‌اي هواپرستي و بدعت گذاري در احكام آسماني است. نوآوري‌هايي كه قرآن با آن مخالف است و گروهي بر گروه ديگر سلطه و ولايت يابند كه بر خلاف دين خداست. هوا و هوس عامل فتنه آفريني است كه در زمان حاضر بيش از بدعت‌گذاري در ايجاد فتنه نقش دارد اگر چه جريان فتنه از برخي روحاني نماها نيز برخوردار است كه برخي شاخص‌هاي ديني را براي آنها خرج مي‌كنند، اما همچنان قدرت طلبي و خروج از انزوا كه ريشه در هوا و هوس دارد محرك اصلي فتنه موجود است.

بصيرت سلاح كارآمد مقابله با فتنه 
برخي از علماي بزرگ علم لغت -بصيرت> را اينگونه تعريف كرده اند: -حقايق دين يا غير دين كه به باور قلبي تبديل شده باشد.> 
-خليل بن احمد> در تعريف -بصيرت> مي‌گويد: -اعتقاد قلبي به يك امر ديني و يا يك حقيقت.> 
برخي از اهل لغت هم -بصيرت> را به لوازمش يعني زيركي و عبرت تعريف كرده اند، زيرا زيركي، هوشياري و عبرت از لوازم -بصيرت> است و بدون اين لوازم -بصيرت> معنا نمي‌يابد و پديد نمي‌آيد.

با توجه به پاره‌اي از فرمايشات حضرت امير (ع) كه بعد به آن اشاره خواهد شد به نظر مي‌رسد مفهوم -بصيرت> فراتر از مواردي است كه اهل لغت از آن ياد كرده‌اند شايد يك عنصر كليدي در مفهوم -بصيرت> كه در تعاريف آنها مشاهده نمي‌شود -قدرت تشخيص حق از باطل> آراسته شده باشد، آن هم در شرايط خطير و ابهام آلود كه چنين مهمي از عهده هر كسي بر نمي‌آيد.

در هر صورت مطابق آموزه‌هاي ديني آنچه كه مي‌تواند هر فرد و يا ملتي را از كوران فتنه به سلامت عبور دهد مركب رهوار -بصيرت> است. اهل -بصيرت> فريب نمي‌خورند. هر چند تصوير تظاهر مزوران بسيار بلند و صدايشان پرطنين و بيانشان پرطمطراق و مسحوركننده و اعجاب انگيز باشد.

حضرت امير (ع) در نهج البلاغه مي‌فرمايد: -انما البصير من سمع فتفكر و نظر فابصر و انتفع بالصبر ثم سلك جدرا واضحا يتجنب فيه الصرعه في المهاوي؟ اهل بينش كسي است كه بشنود و بينديشد و با بينش در آن درنگ كند و از رخدادها پند گيرد و بهره مند شود و خود را از پرتگاه‌ها نگاه دارد.> آنچه كه در اين فرمايش برجسته است نتيجه بكارگيري بصيرت است كه مانع از سقوط از پرتگاه مي‌باشد. در جريانات پس از انتخابات -بصيرت> رهبري و خواصي كه اهميت -بصيرت> را مي‌دانستند و تبعيت مردم وفادار به امام (ره)، رهبري و انقلاب از آنها موجب شد با وجود فشار و دسيسه‌هاي فتنه گرايانه دشمن، نظام همچنان محكم و استوار اهدافش را دنبال كند و فتنه گران را ناكام گذارد.

حضرت امير (ع) در جاي ديگر مي‌فرمايد: -فلا تستعملوا الراي فيما لايدرك قعره البصر؟ در جايي كه بينش به عمق آن نرسيده و متوجه آن نشده اظهارنظر نكنيد.> 
در حوادث اخير مصداق اين موضوع دقيقا مشاهده شد آنجا كه مردم و بخشي از خواص هنوز متوجه اصل ماجرا نشده بودند و بيشتر حالت انتظار به خود گرفتند و از هرگونه واكنشي پرهيز كردند تا اينكه رهبري با بصيرت وارد ميدان شد و نقاب فتنه را فرو انداخت، دست دشمن را رو و او را رسوا كرد تا جايي كه آن بخش از مردم و خواص هم كه احيانا دچار لغزش ناگهاني شدند به خود آمدند و راه را پيدا كردند.

اگر اين اواخر مشاهده مي‌شود كه مقام معظم رهبري به فرموده خود به كرات بر امر -بصيرت> تاكيد مي‌فرمايد به اين خاطر است كه حضرت امير (ع) فرموده اند: -فمن تبصر في الفتنه تبينت له الحكمه؟ كسي كه در هنگام وقوع فتنه بينش داشته باشد، درهاي حكمت به روي او باز مي‌شود.> 

دشمن كه با دستاويز قرار دادن ايادي داخلي و بازي دادن افراد شاخصي كه به زعم خود در انتخابات حقشان ضايع! شده بود با تمام قوا به نظام هجوم آورد تا با پديد آوردن يك فتنه گسترده و فراگير ارتباط قلبي مردم با نظام اسلامي و رهبري را قطع و يا مخدوش كند، بي‌خبر از اينكه توصيه معارف ديني در اين خصوص راه خنثي كردن تهاجم دشمن و مسير بيروني را به مردم ايران

 

 

 

+نوشته شده در شنبه 9 دی 1398برچسب:,ساعت8:9توسط یا علی | |

  

 

حرکتهای زیادی با نام بصیرت و بصیرت سازی در مجموعه‏های دانشگاهی و غیر دانشگاهی در چند وقت گذشته انجام شده است. اما باید پرسید آیا با این کارها  توانسته‏ایم حداقل مصداقهای بصیرت را تعریف کرده و به جامعه منتقل کنیم یا نه؟
اگر معنی بصیرت را شناخت بین حق و باطل  بدانیم، آیا خود مسئولین در وهله اول و فرهیختگان و نخبگان در وهله دوم این شناخت را دارند؟
به تعبیری بصیرت از معلومات و اخبار دانستن متمایز است اما در عین حال که با آنها متفاوت است، با وجود بصیرت این معلومات در مسیر صحیح قرار می گیرد اما اگر همین معلومات بدون بصیرت باشد باعث می‏شود حتی بعضی نخبگان هم در راه کج قدم بگذراند و در امتحانی که بسیاری از مردم قبول شدند آنها مردود شوند.
در کل معلومات برای حرکت وابسته به بصیرت است اما بصیرت وابستگی مطلق به معلومات ندارد، به بیان واضح تر هرکس معلومات بیشتری داشت لزوما بصیرتر نیست.
هر انسانی برای رسیدن به سعادت نیازمند بصیرت است اما 
با کلیشه ای شدن این مهم، استفاده‏های نابه‏جا و  ابزاری از آن به منظور تخریب دیگران سبب می‏شود از درک صحیح و دقیق آن غافل شویم.
حال وظیفه هر فرد این است با توجه به شرایط خود این موضوع حیاتی را کسب و به عمل برساند.
در این یادداشت سعی به آن است که بصیرت را از نگاه رهبری نقل کنیم، شاید این فرمایشات که از بیانات ایشان در سال 88 هر کدام کلید یک پژوهش جدی در عرصه بصیرت و بصیرت سازی باشد

حال رجوعی می‏کنیم به گوشه‏ای از فرمایشات رهبری درسال88 در مورد بصیرت:

 

دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولى امر 
بصیرت مهم است، نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، در دیگران به وجود بیاورند. آدم گاهى مى‏بیند که متأسفانه بعضى از نخبگان خودشان هم دچار بى‏بصیرتى‏اند؛ نمی‏فهمند؛ اصلاً ملتفت نیستند. یک حرفى یکهو به نفع دشمن می‏پرانند؛ به نفع جبهه‏اى که همتش نابودى بناى جمهورى اسلامى است به نحوى. نخبه هم هستند، خواص هم هستند، آدمهاى بدى هم نیستند، نیت بدى هم ندارند؛ اما این است دیگر، بى‏بصیرتى است دیگر.
 این بى‏بصیرتى را بخصوص شما جوانها با خواندن آثار خوب، با تأمل، با گفتگو با انسانهاى مورد اعتماد و پخته، نه گفتگوى تقلیدى - که هر چه گفت، شما قبول کنید. نه، این را من نمی‏خواهم - از بین ببرید. کسانى هستند که می‏توانند با استدلال، آدم را قانع کنند؛ ذهن انسان را قانع کنند. وحتّى حضرت ابى‏عبداللَّه‏ حسین (علیه‏السّلام) هم از این ابزار در شروع نهضت و در ادامه‏ى نهضت استفاده کرد.(1388/05/05 )

 

مراسم تنفیذ حکم دهمین دوره ریاست جمهورى
اگر بصیرت نداشته باشیم، اگر فراموش کنیم که دشمنانى در کمین انقلابند، ضربه خواهیم خورد؛ این براى ما تجربه شد.(1388/05/12)

 

بیانات در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر
خداى متعال به پیغمبرش در آن دوران دشوار مکه می‏فرماید: اى پیغمبر! من با بصیرت حرکت می‏کنم؛ «قل هذه سبیلى ادعوا الى اللَّه على بصیرة انا و من اتّبعنى» خودِ پیغمبر با بصیرت حرکت می‏کند، تابعان و پیروان و مدافعان فکر پیغمبر هم با بصیرت. این مال دوران مکه است؛ آن وقتى که هنوز حکومتى وجود نداشت، جامعه‏اى وجود نداشت، مدیریت دشوارى وجود نداشت، بصیرت لازم بود؛ در دوران مدینه، به طریق اولى. اینى که من در طول چند سال
 گذشته همیشه بر روى بصیرت تأکید کرده‏ام، به خاطر این است که یک ملتى که بصیرت دارد، مجموعه‏ى جوانان یک کشور  وقتى بصیرت دارند، آگاهانه حرکت می‏کنند و قدم برمیدارند، همه‏ى تیغ‏هاى دشمن در مقابل آنها کند می‏شود. بصیرت این است. بصیرت وقتى بود، غبار آلودگى فتنه نمی‏تواند آنها را گمراه کند، آنها را به اشتباه بیندازد. 
اگر بصیرت نبود، انسان ولو بانیت خوب، گاهى در راه بد قدم میگذارد. 
در زندگىِ پیچیدهى اجتماعىِ امروز، بدون بصیرت نمی‏شود حرکت کرد. جوانها باید فکر کنند، بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند.

 

 راه، بصیرت در شناخت راههاى جلوگیرى از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرتها لازم است. وقتى بصیرت بود، آنوقت شما میدانید با کِى طرفید، ابزار لازم را با خودتان برمی‏دارید. 
یک روز شما میخواهید تو خیابان قدم بزنید، خوب، با لباس معمولى، با یک دمپائى هم میشود رفت تو خیابان قدم زد؛ اما یک روز میخواهید بروید قلهى دماوند را فتح کنید، او دیگر تجهیزات خودش را میخواهد. بصیرت یعنى اینکه بدانید چه میخواهید، تا بدانید چه باید با خودتان داشته باشید.

 


من فقط یک جمله عرض بکنم؛ مخاطب من عموم مردمند، بخصوص جوانان؛ هر چه می‏توانید در افزایش بصیرت خود، در عمق بخشیدن به بصیرت خود، تلاش کنید و نگذارید، نگذارید دشمنان از بىبصیرتى ما استفاده کنند؛ دشمن به شکل دوست جلوه کند، حقیقت به شکل باطل و باطل در لباس حقیقت.
 امیرالمؤمنین در یک خطبهاى (نهج البلاغه، خطبه ى 50) از جمله ى مهمترین مشکلات جامعه همین را میشمارد
 امیرالمؤمنین میفرماید: اگر حق به طور واضح در مقابل مردم آشکار و ظاهر بشود، کسى نمیتواند زبان علیه حق باز کند. اگر باطل هم خودش را به طور آشکار نشان بدهد، مردم به سمت باطل نخواهند رفت.  آن کسانى که مردم را میخواهند گمراه بکنند. 
باطل را به صورت خالص نمىآورند؛ باطل و حق را آمیخته میکنند، ممزوج میکنند، آن وقت نتیجه این میشود که ؛ حق، براى طرفداران حق هم مشتبه میشود. این است که بصیرت میشود اولین وظیفهى ما. نگذاریم حق و باطل مشتبه بشود.(1388/07/15)

 

بیانات دردیدار مردم قم در سالگرد 19دى 
. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهایند در جبهه‏ى دیگر، در جبهه‏ى مقابل. فرقش این است که آن روز آنها ادعا می‏کردند و معترف بودند و افتخار می‏کردند که کافرند، امروز همانها زیر آن پرچم ادعا می‏کنند که مسلم‏اند و طرفدار قرآن و پیغمبرند؛ اما آدمها همان آدمهایند، پرچم هم
 همان پرچم است. خوب، اینها بصیرت است. اینقدر که ما عرض می‏کنیم بصیرت بصیرت، یعنى این.(1388/10/19) 

 

ادامه مطلب

+نوشته شده در شنبه 9 دی 1398برچسب:,ساعت8:7توسط یا علی | |

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

در میان خصلتهای نکوهیده که سلامت جان و راحت زندگی را با خطر و مانع مواجه می سازند، تکبر از پرآفت ترین آنهاست. خود برتربینی و سرکشی برخاسته از آن، چه بسیار حقیقتها را ناشناخته، و چه راههای فضیلت را ناپیموده می گذارد، و چه کینه ها و خصومتهای نابحق و چه زشتیها و ناهنجاریها که پدیدمی آورد. آری تکبر، حجاب حقیقت، و خار راه فضیلت، و دشمن صفا و صداقت، وانگیزه ی دشمنی و شرارت است. آحاد و جامعه های بشری از آغاز عمر خودتاکنون، ضایعات بیشماری را از کبر و خودپسندی اقوام و افراد، سرکشی ها وتعصبات ناشی از آن، تحمل کرده اند و می کنند.

عبادات اسلامی و بیش از همه نماز، برای زدودن این آفت از جان آدمیان، ازجمله درمانهای مؤثر و کارآمد می باشند.

نماز، آنگاه که با حال و حضور و آداب، گزارده شود روح آدمی را به نیازمندی ذاتی وی آشنا می سازد، و ریشه ی کبر و تفاخر و جبروت موهوم را دردرون او می سوزاند. خشوع در برابر پروردگار، نور بصیرت را بر دل اومی تاباند و سایه ی وهم آلود خود بزرگ بینی را از آن می زداید:

فرض الله الایمان تطهیرا من الشرک و الصلاة تنزیها من الکبر.

چه نیکوست به سخن پیشوای پرهیزکاران و امیر مؤمنان علیه السلام گوش فرادهیم و ستایش نماز را در سالی که مزین به نام والای اوست، از بیان ستوده ی او بشنویم. در نهج البلاغه چنین آمده است: و عن ذلک ما حرس الله عباده المؤمنین بالصلوات و الزکوات و مجاهدة الصیام فی الایام المفروضات،تسکینا لاطرافهم و تخشیعا لابصارهم و تذلیلا لنفوسهم و تخفیضا لقلوبهم واذهابا للخیلاء عنهم.. یعنی: خداوند بندگان مؤمن را با نمازها و زکاتها وروزه های دشوار از کبر و خودبینی محافظت و حراست می کند، به پیکر آنان آرامش می بخشد، به دیدگان آنان فروتنی می دهد، نفس آنان را رام می سازد،دلهای آنان را افتادگی می آموزد، و خودپسندی را از آنان دور می کند.

در کشور اسلامی ما همه آحاد مردم، بویژه بلندپایگان علمی و اجتماعی ومالی، به این خصوصیات نیازمندند. بلای طغیان، و تجاوز، و زورگویی، وزیاده طلبی، و تحقیر دیگران، و نادیده گرفتن حق صاحبان حق، امروزه بزرگترین آفت جوامع بشری و جامعه ی جهانی است و علاج این همه، در این بیان والای علوی علیه السلام است.

توجه به این واقعیتها، نقش برجسته ی نماز و نیایش را در چشم اهل بصیرت وانصاف آشکار می سازد و اهتمام به ترویج و تعریف این فریضه ی پر راز و رمزرا، بر دوش آگاهان جامعه می نهد.

اینجانب ضمن سپاسگزاری از شما که به کار نماز و معرفی و اقامه ی آن پرداخته اید، بار دیگر بر توصیه هایی که در پیامهای گذشته کرده ام تاکیدمی ورزم، نسل جوان و نیک نهاد کشور را به قدردانی از فرصت نماز که فرصت شکفتگی معنوی و پالایش روحی است فرا میخوانم، به مسئولان فرهنگی و رسانه یی و همه مبلغان دینی اهمیت ترویج این فریضه و نقش بی همتای آن در پرورش فضیلتها و زدودن فسادها را یادآور می شوم، و از همه ی خدمتگزاران این راه،و دلسوزان امر نماز که با قلم و بیان و مال و آبرو و حضور خود، به اقامه ی نماز کمک می کنند صمیمانه تشکر می کنم. امید است همگی مشمول رحمت الهی ودعای حضرت بقیة الله ارواحنا فداه باشید.

و السلام علیکم و رحمة الله.

سید علی خامنه ای

+نوشته شده در جمعه 18 اسفند 1391برچسب:,ساعت20:10توسط یا علی | |

 

 

(( پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد )) امام خمینی 
(( ولایت یک انسان پیوستگی ووابستگی مطلق اواست به ولی)) (آیت الله خامنه ای) 
بحث ولایت فقیه یکی ازمباحث وموضوعات وسیع وغنی وسیاسی است که بنیانگزار این بحث بصورت اصطلاح رایج امروزی که به بیانی واضح تر حکومتی اسلامیست امام خمینی می باشد که درشکل گیری جمهوری اسلامی ایران نیز بحدی مورد توجه قرارگرفته که معمارکبیر انقلاب اسلامی امام خمینی می فرماید : (( ولایت فقیه مترقی ترین اصول قانون اساسی است .)) 
دراین فرصت بدست آمده موضوع ولایت فقیه را از دیدگاه تئوریسین حکیم و فرزانه آن یعنی امام خمینی مورد بررسی قرارمی دهیم . 
درشرع مقدس اسلام فقهای ما درمورد ولایت فقیه همگی دارای مباحث ونظراتی هستند وبالاتفاق درباره ولایتی که فقیه دارد نظر دارند وتنها درشئون ومحدوده اختیارات ولایت فقیه درزمان غیبت حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آراء ونظرات ایشان متفاوت می باشد اما درهرحال همه فقهاء وعلماء مباحثی حتی بسیار کوتاه ومختصر دراین زمینه دارند که از جمله می توان از مرحوم سهروردی ، مرحوم نائینی و مرحوم میرداماد از علمای برجسته قرون مختلف نام برد که در باب حکومت اسلامی وولایت مطالبی را عنوان  داشته اند. 
امام خمینی ولایت فقیه را بصورتی وسیع و بسیار بسیط و گسترده طرح کردند ومعتقدند که حکومت اسلامی و تشکیل آن توسط  فقیه جامع الشرایط  می باشد واداره و نظارت به تمام معنا درچنین حکومتی مخصوص فقهاء می باشد ، البته مرحوم ملا احمد نراقی ازعلمای بزرگ عصر قاجاریه درحدی کوچکتر درکتاب عوائد الایام  به موضوع ولایت فقیه و حکومت اسلامی پرداخته وبطور کلی ثابت کرده است که فقیه دردو چیز ولایت دارد :
1- در اموری که پیامبرگرامی اسلام حضرت محمد (ص) وائمه معصومین (ع) درآنها صاحب اختیار بوده وولایت داشته اند .
2- دراموری که با دین ودنیای بندگان خدا ارتباط دارد. 
3- امام خمینی که انقلاب اسلامی ایران بی نام اودرهیچ جای جهان شناخته شده نیست ولایت فقیه را درسیزده جلسه برای شاگردان خویش درحوزه علمیه نجف اشرف تدریس کرده وتاکید می کند که اصل ولایت اساس وپایه تمام وظایف است بخصوص ولایت فقیه درامرحکومت وجنبه های سیاسی آن یعنی اینکه فقهاء ولی، صاحب و قیم حکومت وتصمیم گیرنده نهایی درامور سیاسی حکومت بوده و حاکمیت ازآن فقهاست که به حدیث شریفه ((العلماء ورثه الانبیا)) استناد داشته وچون ولایت ازآن رسول الله (ص) وائمه اطهار((علیهم السلام)) بوده است علماء را به عنوان وراث آن بزرگواران صاحب ووالی حکومت نیز میداند و آیت الله خامنه ای هم پیرو همان استناد امام خمینی بحث ولایت را دنباله ودر حقیقت تتمه وخاتمه  بحث نبوت  می داند وبیان دارند که اگرولایت فقیه نباشد نبوت نیز ناقص است و اینجا منظوراز ارث مذکوره درحدیث شریفه  فوق الاشاره ارث در اداره حکومت و ادامه حرکت انبیاء عظام ( رضوان الله تعالی علیهم)است وتنها ارث در علم ومال نیست یعنی رهبری جامعه نیز از آن بزرگواران به علما، میرسد ومسئولیت علما، را بیش ازسایر مردم کرده است لذا امام خمینی به عالمان دینی توصیه های موکدانه دارد که برای اصلاح امور وساختن جامعه ای آباد، آزاد، مستقل وبا عزت قدم بردارند وازهمین توصیه وتاکید امام خمینی نیز پیدا وآشکاراست که درعبارتی تلاش برای حکومت اسلامی مطرح است چرا بقول آیه الله خامنه ای ساختن جامعه کاررسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم)است وبه تبعیت ازآن چون ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاست وظیفه ولایت نیز می باشد. 
4-امام خمینی دراثبات نظرخود مبنی برلزوم ولایت فقیه درجامعه دلایلی رابرای تشکیل حکومت اسلامی بیان می کند که عبارتند از: 
1-عمل پیامبر گرانقدراسلام حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) درتشکیل حکومت اسلامی که آن بزرگوارنیز با اقدامهایی ازجمله ارسال نامه هایی به هرقل پادشاه روم وخسرو پرویز پادشاه ایران درراه تشکیل حکومت اسلامی وحکومت عدل الهی فعالیت می کرد . 
2-استمراراجرای احکام الهی که برای همیشه وجود این احکام ضرورت دارد .   
3-ماهیت وکیفیت قوانین اسلام که بدون حکومت وبدون حضورحاکم فقیه قابل اجرا نیست مثل احکام مالی ، احکام ارث ، احکام دفاع ملی، احکام حقوقی وجزایی و... 
امام خمینی علاوه برشرایط عامه نظیر، فضل وهوش علم به قانون و قانوندانی وعدالت رانیز ازشرایط ضروری ولازم الوجود برای ولی فقیه می داند واز ولایت فقیه به عنوان یک امراعتباری عقلایی نام میبرد که این امر اعتباری در مقابل ولایت تکوینی  است وتنها یک وظیفه خطیر وسنگین را بردوش انسان می گذارد ومقام معنوی خاصی برای او ایجاد نمی کند وانسان رایک شخصیت انسانی غیرعادی نمی کند . 
بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران معتقد بوده است که هرکس عقاید واحکام پرباراسلام عزیز را پذیرفت به ولایت فقیه که رسید بی درنگ وبی فاصله آنرا می پذیرد زیرا اسلام دین افراد عدالتخواه ، حق جو وعادل است ووجود ولی فقیه برای حفظ اسلام ضرورت دارد تا سازمانهای موجود درمملکت به فساد کشیده نشوند وبا وجود ولایت فقیه که ازاصول خدشه ناپذیرنظام مقدس جمهوری اسلامی است می توان بین مسجد مسلمین وکلیسای مسیحیت فرق وتفاوت قائل شد . 
امام خمینی مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی را لازمه اعتقاد به ولایت فقیه می داند ودراین نوع حکومت که تحت نظر واداره ولی فقیه است برای اجرای قوانین وایجاد یک نظام عادلانه بمنظور خوشبختی بشر قوه مجریه ای قرارمی دهد وبا التفات برحادثه غدیر خم وتعیین خلافت و ولایتی امر مسلمین برای مولی الموحدین وامیرالمومنین حضرت علی ابن ابیطالب (علیه السلام) وفتوحات وجنگهای ایشان بر تشکیل حکومت اسلامی تاکید دارند وازهمین سیره امام خمینی ، آیت الله خامنه ای استفاده کرده وازولایت درحکومت اسلامی بعنوان مرکز رهبری نام می برد وبرای تحول زندگی انسانها خواستار تشکیل جامعه دارای ولایت می شوند زیرا هنگامی که فرد دارای ولایت شد جامعه تحت تاثیر قرار نمی گیرد وهمواره مقبول و معقول این بوده که جزء تابع کل است ولی کل تابع جزء نیست اما زمانی که جامعه دارای ولایت باشد افراد واجزاء آن نیز تحت تاثیر قرار می گیرند و ولایت فقیه را ولایت رسول الله ( صلی الله علیه وآله) وائمه اطهار(علیهم الصلاه) ودر حدی بالاتر ولایت خداوند تبارک وتعالی و ولایت غیر فقیه راکه  محکوم به فنا است ولایت طاغوتی وشیطانی معرفی می کند چرا که درولایت غیرفقیه هجرت از نیکی وصواب است بسوی قباحت و زشتی اما درولایت فقیه هجرت از جهل است به نور ومنطقه ولایت اللهی ومنطقه بقا وهستی بخش . 
امام خمینی درتعریفی از ولایت می فرماید : ((ولایت یعنی حکومت واداره کشور واجرای قوانین شرع مقدس . یک وظیفه سنگین ومهم است نه اینکه برای کسی شان ومقام غیرعادی به وجود بیاورد واو را از حد انسان عادی بالاتر برد به عبارت دیگر ولایت یعنی حکومت واجرا   واداره . برخلاف تصوری که خیلی از افراد دارند امتیاز نیست بلکه وظیفه ای خطیر است.)) 


ادامه مطلب

+نوشته شده در شنبه 9 دی 1388برچسب:,ساعت8:3توسط یا علی | |